ایدین عسلمایدین عسلم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

شاهزاده پرنس ایدین کوچولو

عیدی روز عید غدیر.

                                          سلام.عزیز دلم نازنینم امروز 6ماه و 20روز از شکفتنت میگزره و تو هر روز شیرینتر. از عسل میشی .امروز عید غدیربود و از هردو اقاجونهات عیدی گرفتی .   ...
4 مهر 1394

خصوصیات 6ماهگی شکلات فندقی@@@

                     پسر قشنگم امیدزندگیمون تو با اومدنت تمام درهای غمو به رومون بستی و یه بقچه پر از امید و زندگانی و شادکامی از اون دنیا برای ما هدیه اوردی.الان 6ماه و سیزده روز از. روییدنت تو باغ زندگیمون میگزره و تو روز به روز شیرین تر میشی ،بره بوره ی من.هنوز نمی تونی درست بنشینی و بجای اینکه بری جلو عقب عقب میری و ناراحت میشی چرا به چیزی که جلوی روته دست پیدا نکردی.تلاشت برای حرف زدن خیلی زیاده.ماشاالله دکترت میگفت خیلی باهوشی و به محیط اطرافت توجه میکنی،تغییرات رو متوجه میشی و نس به وسایلت بخصوص روروکت خیلی احساس مالکیت داری.خوابت خیلی سبک و کمه . دندونهات هنوز بیرو...
4 مهر 1394

اولین حمام ایدین نفسم

اروم جونم. این عکس از اولین حمام زندگیته امیدوارم هیشه همینطور پاک و معصوم بمونی .اینجا مامان کبری و عمه مریم جون و خاله فریبا جون باعشق حمامت کردن اخه من حالم خوب نبود و بخیه هام جوش نخورده بود.عمه مریم جون تنها کسیه که بعد از من شاهد تولدت بود اخه همیشه هوای ما دوتا رو داشت همیشه عاشقش بمون که خیلی حق به گردنت داره ...
3 مهر 1394

معرفی اعضای خانواده ایدین جون و ابراز عشق و احساسشون به عزیز دردونه مون

مادر جون (مامان بابایی): واااااای جیگرم اومد ،خدااااا من اینو چیکارش کنم بخورمش?          مادرجون سیما(مامان مامانی):واااای عزیزم ،بدش به من جیگرمو.قربونش برم عمه مریم جوووووونی:سلام زندگیم سلام عمه جون کجابودی عمه دلم برات یه زره شده بود عشقم ببین چی برات خریییدم(همیشه دست پر با کادوهای خوشکل خوشکل میاد) اقاجون عباس اقا(بابای بابایی):سلام کاکا ،سلام عزیزم .ایدینم اقاجون (بابای مامان ایدا):به به بابایی سلااااام .بابا. بابا.در ضمن ایدین با این اقاجونش خیلی جوره اقاجونش براش شعر میخونه و خیلی خوب خوابش میکنه وزبون. گریه هاشو میفهمه. عمو حامد.:سلام هستیم ،سلام کاکا،سلام ننه مو بابام ،قربونت بشم. خاله فریبا:س...
2 مهر 1394

کنجکاوی زیاد ایدین

کوچولوی نازمون تازگیا خیلییییی ماشالله شیطون شده مدام تو فکر کشف و شناخت محیط اطرافشه خیلی کم میخوابه و اگرج مواظبش نباشم باید زیر مبل بکشمش بیرون ،همه چیز رو به محض اینکه میبینه تو دهانش میکنه از شصت پای دیگران گرفته تا سیم تلفن و ... تا حسش کنه و بفهمدش خلاصه که واقعا عسله و میگه همیشه کنار من بنشین تا من با خیال راحت بازی کنم و به هیچ کاری نرس .فدای دونه دونه تار زرد موهات جوجه طلایی،بره بوره من. ...
2 مهر 1394

ابری شدن حال ایدین

سلام قشنگ نازنینم پسر شجاع و دلاورم .میخوام یه عکس از وقتی بدنیا اومدی بزارم اما تو دستای کوچولوت سرم وصل کردن اخه وقتی تورو بدنیا اوردم تو اتاق زایمان سرماخوردی و نفس نفس میزدی و نمیتونستی. شیر بخوری دکترتم گفت که باید یه هفته بستری بشی .تلخ ترین لحظه ی زندگیم وقتی بود که میدیم هم اتاقیام پیش نی نی هاشنونن و بهش شیر میدن اما تو کنار من نیستی تا بهت شیر بدم و پرستارا تو سرنگ بهت شیر میدادن. من و عمه. مریم جونت خیلی زیاد غصه خوردیم تا اینکه بعد یه هفته اوردیمت و اقاجون جلوی پات یه ببعی قربانی کردن.مامان ناراحت نشو ببعی خودشم راضی بود که واسه تو قربونی بشه.بمیرم الهی وقتی اومدی خونه دیدم پاهات و دستت جای سرم ها کبود شده بود،داشتم دیو انه میشدم...
2 مهر 1394